سقوط

سقوط

سقوط
 
در راه برگشت به خانه با اتومبيل خود
چند بدبخت را به خانه ميرساندم
 
چون بزرگواريم به آن حد نبود كه اموالم 
را با كسانى كه استحقاق دارند شريك شوم
پس آن را به دزدان احتمالى مى سپردم
 شايد بدين وسيله  بى عدالتى را با تصادف جبران كنم !!
 
از دور كه عصاى نا بينايى را ميديدم
خود را ملزم به امداد رساندن ميدانستم
 خدا او را به اين شكل آفريده تا افرادى مثل 
مرا امتحان كند و به بقيه برترى مرا نشان دهد !!
 
دوست داشتم خودم پولى به كسى بدهم 
مثل صدقه ، تا اينكه مجبور به كمك شوم
 
وقتى به فقيرى كمك كردم آن رادر كوى و برزن اعلام نكردم
يا به قولى جاه طلب نبوده ام من هدف والاترى داشته ام 
 
من از سرشت خود لذت ميبردم 
من برگزيده شده بودم چون كمتر كسى اين همه 
صفات خوب را ميتوانست يك جا داشته باشد
 
خوب صحبت كردن ، مسلط بودن در بيشتر علوم ،
ارتباط برقرار كردن با آدمهايى با فرهنگها و سوادهاى متفاوت
همه موهبتى بود كه به من ارزانى شده بود 
 
از مقامى خيلى بالا تر از ادراك همه موجودات كره زمين 
برخوردار بودم ، من از سرشت خود لذت ميبردم
من هستى را از عرش تا فرش همان طور كه بود ميپذيرفتم
توافق من با زندگى كامل بود 
 
آيا اين خود همان بهشت نبود كه همه در پى بدست آوردنش هستند ؟ ؟ ؟
 
برگرفته از آلبركامو

 



نظرات شما عزیزان:

کاتالیزگر امید
ساعت22:23---22 شهريور 1393
حال دلت که خوب باشه، دیگه همه چی خوب میشه.. خوشبختی هیچوقت مقصد نبوده..همون مسیر رفتن و رسیدنه..ممنونم
پاسخ: همه براى داشتن آرامش تلاش ميكنند ولى با بى توجهى اونو از دست ميدن ، به قول شما ؛؛ حال دل ؛؛ نبايد خراب بشه.


سهراب سپهری
ساعت16:30---14 شهريور 1393
ماهیچ، مانگاه

اينجا هميشه تيه

ظهر بود. / ابتداي خدا بود.

ريگ زار عفيف / گوش مي كرد،
حرف هاي اساطيري آب را مي شنيد.
آب مثل نگاهي به ابعاد ادراك‌.
لكلك / مثل يك اتفاق سفيد /بر لب بركه بود.
حجم مرغوب خود را / در تماشاي تجريد مي شست‌.
چشم / وارد فرصت آب مي شد.
طعم پاك اشارات / روي ذوق نمك زار از ياد مي رفت‌.

باغ سبز تقرب / تا كجاي كوير/ صورت ناب يك خواب شيرين؟

اي شبيه / مكث زيبا

در حريم علف هاي قربت !
در چه سمت تماشا / هيچ خوشرنگ / سايه خواهد زد؟
كي انسان / مثل آواز ايثار / دركلام فضا كشف خواهد شد؟

اي شروع لطيف‌!
جاي الفاظ مجذوب ، خالي !
پاسخ: چشم وارد فرصت آب ميشد،.......... از شعر زيباتون ممنونم.


مریم
ساعت11:00---14 شهريور 1393
سلام...

به نظر من تمام این جملاتی که خوندم ریشه در سپاسگذاری داشت.اینکه آدم از خداوند سپاسگذار باشد بخاطر چیزهایی که دارد چه کم و چه زیاد...فقط باید قدر چیزهایی را که دارد بداند و سپاسگذاری یعنی رضایت خداوند...

خدمت به دیگران رضایت خدا را در پی دارد...پس سعی کنیم همیشه برای دیگران کارساز باشیم...
پاسخ:مهم نيت ماست كه رضايت خدا باشد ، حتى اگر شخصى كه كمك ميخواهد انسان شريفى نباشد! ........... ممنونم از نظرتون.


مجید
ساعت16:11---13 شهريور 1393
زندگی همان جور که می خواهد می گذرد و این ما هستیم که تعیین می کنیم زیبایی کدام باشد و بدی و زشتی کدام!!!!!!!!!!
پاسخ:درسته تعيين كننده خود ما هستيم، رفتار ما با ديگران ميتواند آن را زشت يا زيبا كند، مرسى.


آلبر کامو
ساعت2:31---13 شهريور 1393
یک طرف زیبایی است و طرف دیگر درهم شکستگان و پایمال شدگان. هرقدر هم این کار دشوار باشد من می خواهم به هر دو طرف وفادار بمانم.

پاسخ:اين جمله در جلد كتاب نوشته شده، شايد بشه گفت : اصل مطلب در همين جملات خلاصه ميشه ، // ، واقعأ زندگى خود ماست با اين تفاوت كه اون شهامت گفتن و قبول اشتباهاتش رو داره ، ولى خيلى از ما خودمونو تافته جدا بافته ميدونيم..... از توجه شما ممنونم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,

] [ 20:21 ] [ B.A ]

[ ]