جاودانگى
آلبرت انيشتين پدر علم فيزيك
هنگام مرگ درسال١٩٥٥اين مطلب را از خود بر جاى گذاشت
روزى فراميرسد كه جسم من زير ملحفه اى سفيدقرارمى گيرد
در چنين روزى تلاش كنيدبه شكل مصنوعى مرازنده نگهداريد
چشمم را به انسانى بدهيد كه هرگز طلوع آفتاب و
شكوه عشق رادر چشمان يك زن نديده باشد
قلبم رابه كسى هديه دهيد كه از قلب جز خاطرهء
دردهاى پى در پى وآزار دهنده چيزى به ياد ندارد
كليه ام را به كسى بدهيد كه زندگى اش به ماشينى بستگى دارد
كه هر هفته خون او را تصفيه مى كند
استخوانهايم، عضلاتم، تك تك سلولهايم ، اعصابم ،
هر گوشه از مغزم را بكاويد تا بتوانيد
به پسر لالى كمك كنيد تا بتواند با صداى دورگه فرياد بزند
يا دخترك ناشنوايى زمزمهء باران راروى شيشه اتاقش بشنود
اگر قرار باشد چيزى از وجودم را دفن كنيد
بگذاريد خطاهايم ، تعصباتم نسبت به هم نوعانم ، دفن شوند
گناهانم را به شيطان و روحم را به خدا بسپاريد
به كسى كه نيازمند شماست، كلام محبت آميز بگوييد
واگر دوست داشتيد يادم كنيد
دانش يوگا