خوشبختى

خوشبختى 
 
خداوند غم را نيافريد بلكه انسان بود كه آن را بوجود آورد
 
امروزه انسانها پژواك گذشته خويش را ملاقات ميكنند
 
ادوارد اديش ساكن آمريكا يكى از ثروتمند ترين افراد دنيا
 
در ٧٦ سالگى در وصيت نامه اش 
 
 واقعيتهايى از زندگى خود را فاش كرد... 
 
در بيست سالگى فكر ميكردم
 
اگر يك چهلم ثروت الانم را داشته باشم 
 
خوشبخت ترين مرد دنيا خواهم بود
 
وقتى دانشجوى ساده اى بودم فكر ميكردم 
 
بايد براى دختر مورد علاقه ام 
 
هديه باارزشى بخرم تا عشقم را باور كند
 
كاش ميدانستم راه ابراز عشق خريد كردن نيست
 
چون نتوانستم هديه با ارزشى كه
 
ميزان عشق مرا نشان دهد تهيه كنم 
 
هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز كنم
 
يكى از تاجرانى شدم كه خودم 
 
در شمردن صفرهاى حسابم گيج ميشدم
 
همه دوستان ادوارد آرزوى زندگى او را داشتند 
 
بيشتر انسانها عمر خود را براى 
 
امور بيرونى و نه درونى صرف ميكنند
 
فلسفه يوگا
 
نگاه خاص به درون دارد آن را اصل مى داند
 
بيرون را وهم و خيال و رويا بيش نمى انگارد
 
لحظه اى كه در آن احساس خوشبختى ميكنى 
 
آن لحظه را درياب تا آنجا كه امكان دارد 
 
آن لحظه خاص را از دست نده.....
 
برگرفته از دانش يوگا

 

 
 

[ دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:,

] [ 12:38 ] [ B.A ]

[ ]

سقوط

سقوط
 
در راه برگشت به خانه با اتومبيل خود
چند بدبخت را به خانه ميرساندم
 
چون بزرگواريم به آن حد نبود كه اموالم 
را با كسانى كه استحقاق دارند شريك شوم
پس آن را به دزدان احتمالى مى سپردم
 شايد بدين وسيله  بى عدالتى را با تصادف جبران كنم !!
 
از دور كه عصاى نا بينايى را ميديدم
خود را ملزم به امداد رساندن ميدانستم
 خدا او را به اين شكل آفريده تا افرادى مثل 
مرا امتحان كند و به بقيه برترى مرا نشان دهد !!
 
دوست داشتم خودم پولى به كسى بدهم 
مثل صدقه ، تا اينكه مجبور به كمك شوم
 
وقتى به فقيرى كمك كردم آن رادر كوى و برزن اعلام نكردم
يا به قولى جاه طلب نبوده ام من هدف والاترى داشته ام 
 
من از سرشت خود لذت ميبردم 
من برگزيده شده بودم چون كمتر كسى اين همه 
صفات خوب را ميتوانست يك جا داشته باشد
 
خوب صحبت كردن ، مسلط بودن در بيشتر علوم ،
ارتباط برقرار كردن با آدمهايى با فرهنگها و سوادهاى متفاوت
همه موهبتى بود كه به من ارزانى شده بود 
 
از مقامى خيلى بالا تر از ادراك همه موجودات كره زمين 
برخوردار بودم ، من از سرشت خود لذت ميبردم
من هستى را از عرش تا فرش همان طور كه بود ميپذيرفتم
توافق من با زندگى كامل بود 
 
آيا اين خود همان بهشت نبود كه همه در پى بدست آوردنش هستند ؟ ؟ ؟
 
برگرفته از آلبركامو

 

[ چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,

] [ 20:21 ] [ B.A ]

[ ]

ارث

ارث
 
وقتى در طول زندگى درخط اول قرار داشته باشى
 
خود را ملزم بدانى كه  عقب نباشى
 
خانه اى بزرگ، حساب بانكى آن چنانى، زمين و اتومبيل ......
 
از اينها چه سودى برده اى ؟
 
آيا تورا بالغ تر و آگاه تر كرده اند؟ 
 
آيا به اين دلخوشى كه
 
 براى فرزندانت به ارث ميگذارى و ميروى ......
 
پس بدان كه براى فرزندانت جز نكبت به ارث نگذاشته اى ! 
 
كدام قديس و عارف را ميشناسى كه
 
 به واسطهء پول پدر به شعر وشعور رسيده باشند ؟
 
ارث و ميراث هنگفت تو 
 
فقط نياز به تحرك را از فرزندانت سلب كرده است
 
همه چيز در دسترس شان قرار داده اى كه حركت نكنند
 
سخن از ستايش. ؛؛ نداشتن ؛؛  نيست
 
بلكه سخن از آن است كه زندانى داشته هايت نباشى
 
چه خوب است الآن كه در قيد حيات هستيم به فرزندانمان 
 
بياموزيم كه:
 
عشق ، محبت ، بخشش ، خدمت و خلوص نيت 
 
چه معانى وچه كاربردى دارند 
 
بدانند كه بايد از حرص، خيانت ، حسادت.......  گريزان باشند
 
راه بدست آوردن آرامش را از هم اكنون بايد به آنان بياموزى......
 
برگرفته از دانش يوگا

 

[ جمعه 7 شهريور 1393برچسب:,

] [ 23:12 ] [ B.A ]

[ ]